سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام ناب

نوشته‏ای از سرِ درد(بخش1)

هوالحکیم

نوشته‏ای از سرِ درد(این مقاله در یکی از نشریات دانشجویی به چاپ رسیده است)

 

غدیر خم، پیوند دو جریان نبوت و وصایت بود که بقای اسلام و آموزه‌های آن را پس از رسول اکرم(ص) در سایه‌ی حکومت علی و اولاد شریفش(ع) تضمین می‌کرد.

پیامبر گرامی اسلام(ص) در هجدهم ذی الحجه‌ی سال دهم هجری، هنگام بازگشت از سفر حج در منطقه‌ای موسوم به غدیر خم، مسلمانان را مجتمع و پیام الهی را به ایشان ابلاغ کردند. این پیام، حاوی نکات مهمی بود که برخی محورهای آن، به شرح ذیل است:

1-     یادآوری نعمتهای الهی و از جمله نعمت عظیم هدایت

2-     لزوم استمرار حاکمیّت معصوم و حضور معلم کامل در میان امت

3-     انحصار طریق هدایت در قرآن و اهل بیت(ع) و جدایی ناپذیریِ این دو از یکدیگر

اکثر مسلمانان اگرچه در آن روز، اتمام نعمت الهی را جشن گرفتند و با امیرالمؤمنین علی(ع)- به عنوان وصیّ رسول خدا(ص)- بیعت کردند، ولی به علل گوناگون از پذیرش قلبیِ این فرمان الهی، سر باز زدند و سخنان پیامبر خویش را نادیده انگاشتند. از جمله علل تشدیدکننده‌ی این روی‌گردانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1-   عدم درک اهمّیِت مسئله‌ی وصایت و نبودِ فرصت کافی برای رسول خدا(ص) جهت تربیت خیل مردمی که در دو سه سال پایان عمر ایشان، اسلام آورده بودند.

2-     نفوذ جریانهای منافق و دشمنان دیروز که پس از فتح مکه، با اکراه به اسلام گرویدند و اصطلاحاً "مسلمه الفتح" نامیده می‌شدند.

3-   توطئه‌ی اشراف و صاحبان ثروت و سرمایه  که از حکومت عدالت‌محورِ علی(ع) بیم داشتند و حاضر نبودند دوباره تن به حکومتی مساوات‌پیشه چونان حکومت رسول خدا(ص) بدهند.

4-   به قول صاحب کتاب ارزشمند "سرّ العالمین"، غلبه‌ی هوای نفس بر گروهی از مسلمین و طغیان حسّ ریاست‌طلبیِ ایشان و حسادت نسبت به امیرالمؤمنین علی(ع) و...

این همه سبب شد تا اجتماع سقیفه شکل گیرد و به قول "ولتر"، آخرین اراده‌ی محمد(ص) عملی نگردد زیرا آن حضرت، حکومت علی(ع) را پس از خود، خواستار بود.

و اینسان حذفِ بزرگ رقم خورد و بشریّت مظلوم از حاکمیّت انسان کامل، محروم گردید.

اینجا بود که دختر پاک رسول خدا(ص) چونان خورشیدی درخشیدن گرفت و با خطبه‌ی آتشین خود، روح تازه‌ای به جسم مُرده‌ی تاریخ دمید تا بار دیگر قرآن در یادها زنده شود و آوای حق و عدل در فضای عالم، طنین اندازد.

نقش‌آفرینان سقیفه اگرچه ندای فرزند پیامبر(ص) را خاموش کردند و کوشیدند تا بیانات نورانیِ فاطمه(س) را از اوج فلک به دغدغه‌ی فدک تنزّل دهند ولی رسوای تاریخ شدند و حجت را بر خویش، تمام‌شده دیدند.

اینان هم‌چنین "وصایت" را که ادامه‌ی شئون نبوت منهای وحی بود، به اداره‌ی امور اقتصادی و نظامی تقلیل دادند و خلیفه‌ی دوم در "جابیه" اعلام کرد:"إنّما أنا قاسِمُ الفَیء". اذعان خلفا به ناشایستگی‌های خویش و اعتراف به فضل و مرتبه‌ی علی(ع)، از شگفتی‌های تاریخ است. خلیفه‌ی اول بارها بر فراز منبر گفت:أقیلونی فَلَستُ بِخَیرِکُم. و خلیفه‌ی دوم نیز دهها بار این‌گونه سخن راند که: لو لا علیٌّ لَهَلَک عُمَر.

اما مرجعیّت علمیِ اهل بیت(ع) نیز برای طرّاحان حذف بزرگ، پذیرفتنی نبود و به دنبال حذف سیاسی، زمینه‌های لازم جهت حذف علمی و فرهنگیِ امامان شیعه(ع) فراهم شد.

این توطئه با نبش قبر آثار کهن یونان، روم و ایران، وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد و مستقیماً استغنای معارفیِ "احسنُ الحدیث" را نشانه گرفت تا معلمان حکمت قرآنی را به حاشیه رانَد. امویان و به خصوص عباسیان که سرمست از تصاحب قدرت، بر اریکه‌ی سلطنت تکیه زده بودند، اراده کردند تا در غوغای "بیتُ الحکمه"ها، "عینُ الحکمه"ها را یکی پس از دیگری به شهادت رسانند و حذف علمی و سیاسی اهل بیت(ع) را تکمیل کنند.

در این  میان اقلّیّت شیعه در دو جبهه به فعّالیّت می‌پرداخت:

1-     جبهه‌ی مبارزات نظامیِ شورآفرین

2-     جبهه‌ی مبارزات فرهنگیِ شعورآفرین

جبهه‌ی نخست گاه با حضور مستقیم معصوم(ع) فعّالیّت می‌کرد و گاه با تأییدات و حمایت‌های معصوم(ع) بدون دخالت مستقیمِ ایشان.

عاشورا، قلّه القللِ این نهضت‌هاست که الگو و اسوه‌ی دیگر قیامها قرار گرفت که به برخی از آنها در زیر اشاره می‌شود:

1-     قیام توّابین به رهبریِ سلیمان بن صرد خزاعی و مسیّب بن نجبه‌ی فزاری که به شهادت جمع کثیری از شیعیان در عینُ الورده انجامید.

2-     خروج مختار بن ابی عبیده‌ی ثقفی و انتقام از قتله‌ی ابی‌عبدالله(ع)

3-     حماسه‌ی زید بن علی(ع) در کوفه که پایه‌های حکومت هشام بن عبدالملک را به لرزه درآورد.

4-     خروج یحیی بن زید در خراسان و پاشیده‌شدن بذر تشیّع در این خطّه‌ی پهناور

5-     قیام خونین فخ به رهبریِ حسین بن علی العابد و شهادت جمع کثیری از سادات و شیعیان در جوار کعبه

6-     خروش تندرآسای محمد نفس زکیّه در احجار زیت و حماسه‌ی ابراهیم بن عبدالله محض در باخمری.

7-     و دهها و صدها قیام دشمن‌شکنِ دیگر که در گوشه و کنار ممالک اسلامی، حضور شیعه و ظلم‌ستیزیِ مکتبش را به نمایش می‌گذاشت.