سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام ناب

ادامه‏ی یادداشت...

امامان(ع)

-        الإمام علی(ع) : العَقلُ رَسولُ الحَقّ (غررُالحکم/ ص15) عقل فرستاده‌ی حقّ است.

-        الإمام علی(ع) : الأنسانُ بِعَقلِه (غررُالحکم/ ص14) انسان به عقل خویش ، انسان است.

-        الإمام علی(ع) : العُقولُ أئِمَّهُ الأفکار ، و الأفکارُ أئِمَّهُ القُلوب ، و القُلوبُ أئِمَّهُ الحَواسّ ، و الحَواسُّ أئِمَّهُ الأعضاء (مستدرک نهج‌البلاغه/ ص176) خردها راهبرانِ اندیشه‌هایند ، و اندیشه‌ها راهبرانِ دل‌ها ، و دل‌ها راهبرانِ حس‌ها ، و حس‌ها راهبرانِ اندام‌ها.

-        الإمامُ الباقر(ع) : لا مُصیبَهَ کعدَمِ العَقل ، و لا عدمَ عقلٍ کَقِلَّهِ الیَقین (تُحَفُ العُقول/ ص208) هیچ مصیبتی هم‌چون بی‌خردی نیست ، و هیچ بی‌خردیی هم‌چون کمیِ یقین نیست.

-        الإمامُ الصّادق(ع) : دِعامَهُ‌ الإنسانِ العَقل؛ وَ مِنَ العَقلِ الفِطنَهُ و الفَهمُ و الحفظُ و العلم. فإذا کان تأییدُ عَقلِه مِن النّور ، کان عالِماً ، حافِظاً ، فَطِناً ، فَهِماً. و بِالعَقلِ یَکمُل ، و هوَ دلیلُه و مُبصِرُه و مِفتاحُ أمرِه (عِلَلُ الشَّرایع/ ج1، ص103) ستونِ وجودِ آدمی ، عقل است. زیرکی و فهم و به یادسپری(حفظ مطالب و علوم) و دانشوری(علم) ، از خواصّ عقل است. و هرگاه عقل، از نور (معنوی) ، نیرو گرفته باشد (و عقل آدمی ، عقلِ نوری شود) ، انسان ، «دانشور» و «به یاد سپرنده‌ی علم» و «هوشمند» و «زیرک» و «فهیم» خواهد بود. آدمی به عقل ، کامل می‌شود. و عقل ، راهنما و سببِ بینایی و کلید مشکل‌گشای امور انسان است.

-        الإمامُ الصّادق(ع) : العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان. (اصول کافی/ ج1، ص11) عقل آن (نیرویی) است که خداپرستان خدا را به وسیله‌ی آن (می‌شناسند و) می‌پرستند ، و صالحان راه رسیدن به بهشت را به راهنماییِ آن می‌پیمایند.

-        الإمامُ الکاظم(ع) : یا هِشام! إنَّ لِلّهِ علی النّاسِ حُجَّتَینِ : حُجَّهً ظاهرهً و حُجّهً باطِنَه ، فأمّا الظّاهِرَهُ فالرُّسُل و الأنبیاءُ و الأئِمَّهُ ـ علیهمُ السّلام ـ و أمّا الباطِنَهُ فَالعُقول. (اصول کافی/ ج1، ص16)

-        الإمامُ الرّضا(ع) : صَدیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقلُه ، وَ عَدُوُّه جَهلُه. (اصول کافی/ ج1، ص11) دوستِ هر کس، عقل و داناییِ‌ او است ، و دشمن هر کس جهل و نادانیِ او.

-        الإمامُ الهادی(ع) ـ فی جواب ما سألَهُ عنه الأدیبُ المَعروف ، إبنُ السِّکّیتِ الأهوازی (ما الحُجَّهُ علی الخَلقِ الیَوم) : العَقلُ ، یَعْرِفُ به الصّادقَ علی الله فیُصَدِّقَه ، و الکاذِبَ علی اللهِ فیُکَذِّبَه. (اصول کافی/ ج1، ص25) ادیب معروف ، ابن سکّیت اهوازی ، از امام هادی(ع) پرسید : «امروز حجّت خدا بر خلق چیست؟» حضرت پاسخ داد : «عقل ، که انسان به وسیله‌ی آن هر کس را که به راستی از دین خدا سخن می‌گوید (شناسایی و) تصدیق می‌کند ، و هر مدّعی را که دروغ می‌گوید (شناسایی و) تکذیب می‌کند.

-        و...

 

عالِمان تفکیکی

-        میرزا مهدی اصفهانی : «فاعلم ، أن العقل الذی یشار إلیه بلفظه فی العلوم الإلهیه هو النور الخارجی ، الظاهر بالذات لکلّ عاقل حین ظهور حسن الأفعال و قبحها له و یعرف به الجزئیات و غیرها ، و الصادق علی الله و الکاذب و الناصح الأمین و الغاش الخائن.» (ابواب الهدی؛ باب ثانی؛ ص 62)

-        میرزا مهدی اصفهانی : «واضحٌ أن اساسَ الدّین علی العقل ، و تکمیلَ النّاس بالتّذکّر به و بأحکامه» (رساله‌‌ی خطّی غایه المنی و معراج القرب و اللقاء- به نقل از الهیات الهی و الهیات بشری: 127) روشن است که پایه‌ی دین بر عقل نهاده شده است ، و کمال بشر با توجّه دادنِ او به عقل و پیروی از احکام عقل ، امکان‌پذیر است.

-        میرزا مهدی اصفهانی : «فإنّ البراهین علی ما إدّعاه صاحب الشّریعه فی جمیع ما جاء به ثلاثه: الأوّل هو العقل الذی هو حُجّهُ الله علی البشر...» (ابواب الهدی: 83)

-        شیخ مجتبی قزوینی : «حجّیت عقل فطری برای بشر از بدیهیّات اوّلیه است ، و اگر حجّیتِ عقل نفی شود ، هیچ امری از امور عالم ثابت نخواهد شد و هرج و مرج و اختلالِ نظام ، لازم خواهد آمد و از این جهت است که در قرآن مجید در هر مطلبی و امری ارجاع به عقل داده شده است ، چنانکه به بیان‌های مختلف می‌فرماید: أفلا تعقلون ، أفلا یعقلون ، فاعتبروا یا أولی الأبصار ، و أولئک هم أولوا الالباب.

از این قبیل اشارات و بیانات در قرآن مجید زیاده از حدّ شمار است ، پس میزانیّتِ عقل در یک دسته از مطالب و معارف ، جای شکّ و شبهه نیست.» (بیان الفرقان؛ ج4، ص651)

-        شیخ مجتبی قزوینی : [روایات شریف در ستایش مقام عقل ، بسیار است که از آن جمله‌اند:] هر کس که بخواهد بی‌نیاز شود بدون مال ، و دل او از حسد برهد و در دین محکم بماند ، باید زاری کند به سوی خداوند که عقلش را کامل گرداند. همان طوری که روشنیِ بدن به چشم می‌باشد ، روشنیِ روح به عقل است. پس هرگاه بنده‌ای عاقل باشد ، به خدای خود عالِم گردد. چون به خدای خود عالِم شود در دین بینا گردد و هر کس به پروردگار خود جاهل باشد ، دین برای او نماند. هم‌چنان که جسد بدون روح نمانا ، دین هم بدون نیّتِ درست نماند و نیّت ، درست نگردد مگر به وسیله‌ی عقل. خداوند چیزی را که بهتر از عقل باشد بین مردم تقسیم نکرده است. و مؤاخذه‌ی هر کس در روز محشر به اندازه‌ی عقل او خواهد بود. هر کس عقلش بیشتر باشد سخت‌گیری در حساب او بیشتر خواهد شد. پیغمبران با مردم تکلّم نمایند به اندازه‌ی عقول آنان ، بهترینِ مردم عاقل‌ترینِ آنهاست. (بیان الفرقان ؛ ج1، ص117)

-        شیخ محمّدباقر ملکی میانجی : «عقل ، در کتاب و سنّت ، همان نور خالصی است که خداوند سبحان ، به روح انسانی افاضه و لطف کرده است. و این نور ، ظاهر بالذّات و مظهر للغیر است. عقل به ذات خود ، حجّت الاهی است ، و از خطا و اشتباه ـ به خودیِ خود ـ مصون و معصوم است و خطا بر او مُحال است. عقل ، اساسِ حجّت بودنِ هر حجّتِ دیگری است. و ملاکِ مکلّف شدنِ انسان از سوی خداوند ، و رسیدن به پاداش یا کیفر ، عقل است. و به (حکم) این نور الاهی(عقل) است ، که ایمان به خداوند ، و [ایمان] به هرچه مترتّب بر ایمان به خداست بر انسان واجب می‌شود ، از جمله تصدیق و اعتقاد به پیامبران(ع) و اقرار به حقّانیّتِ ایشان(هر یک در زمان خود) ، و با این عقل(نیروی الاهی و نور رحمانی) ، حق از باطل ، و شر از خیر ، و راه رشد انسانی از ضلالت و گمراهی ، هم‌چنین حسن و قبحِ اعمال و کارهای واجب از کارهای حرام ، به ضرورتِ ذاتی ادراک می‌گردد ، و اخلاق والا و نیک ، اعمال بد ، و صفات پست از هم جدا شده تمییز داده می‌شوند.» (توحید الإمامیه، ص21)