سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام ناب

سید احمد چه می گفت؟

 
 
  تشریفات در تفکر ما رسوخ کرده است

با شروع جنگ کشورمان یکپارچه شور و احساس شد. شعارها قوت بیشتری گرفت. مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر شوروی، جنگ با صدام، مبارزه با متحجرین خلیج فارس مبارزه با سرمایه داران زالو صفت، همه و همه موجب می شد که مردم شور و حال بیشتری در استمرار راه خود پیدا کنند. امام (ره) راه را مشخص کرده بودند: «یا رهایی و یا شهادت». فشار، سختی، شهادت و ایثار، ازبین رفتن اموال وانفس برای مردم توجیه بسیار منطقی داشت. مردم همه مشکلات را پذیرفتند و راه سخت مبارزه را انتخاب کردند فقر بر رفاه برتری پیدا کرد، چرا که امام فرموده بود یک موی کوخ نشین ها بر همه کاخ نشین ها برتری دارد. بودند افراد بسیاری که فرزندان خود را به رزمگاه بردند و برای شهادت سایر فرزندان خود از امام طلب دعا داشتند چه بسیار نوجوانان پر شوری که سن شناسنامه ای خود را زیاد کرده تا بتوانند در جبهه های نبرد با دشمن حاضر شوند. روحانیان مجاهد بعداز پیروزی انقلاب جذب نظام شدند و هر کدام در گوشه ای جذب نظام شدند و هر کدام در گوشه ای مشغول کار شدند و زحمات زیادی کشیدند و می کشند. ضد انقلاب با کمک استکبار دست به ترور روحانیون بزرگوار زد. انفجار حزب جمهوری اسلامی، نخست وزیری و ترور شخصیت های سیاسی و مذهبی و ترور ائمه جمعه از موارد قابل اشاره است. ناچار روحانیون مسئول به محافظ پناه بردند و حفاظت خود را به آنها سپردند نطفه جدایی از مردم بسته شد. دیگر محافظین اجازه نمی دادند شخصیتهای روحانی میان مردم بروند. بزرگترین ضرر ترورهاجدا کردن مسئولین روحانی از مردم بود. این جدایی کم کم کار خود را انجام داد و مسئولین روحانی براحتی نمی توانستند حرف دل مردم را بشنوند. از طرف دیگر پاسدار و حفاظت داشتن از خود ژستی شد و تشریفات خلق و خوی خلقی بودن روحانیان مبارز را تغییر داد. دیگر روحانیون مسئول مانند مردم جنوب شهر در صف اتوبوس نمی ایستند. منازلشان با منازل پا برهنه ها همخوانی ندارد. خورد و خوراک آنها مثل مردم نیست. مسافرت ها، وضع زن و بچه بکلی تغییر کرده است و بالاخره تجمل جای درویشی را گرفت. فریاد امام و رهبر انقلاب بلند شد. بعضی ها ظاهر قضیه را کمی تغییر می دهند تا آب از آسیاب بیفتد. خیال می کنند تشریفات فقط ماشین بنز است که در آن می نشیند در حالی که تشریفات تنها این نیست. تشریفات در تفکر ما رسوخ کرده است.

اگر برخی از روحانیانی که قبل از انقلاب در غم و شادی مردم شریک بودند، همانها که سخنگوی انقلاب بودند، اگر زود به فکر علاج نیفتد خطری که احساس می شود ممکن است جدی گردد. این که روحانی وقتی حرف از مستضعف می زند، می گویند شعار می دهی، به علت این است خود عمل نمی کند، و الا اگر که خود عمل می کرد او شعار بی محتوی نمی دانست اگز چه به حرف او گوش ندهند.
به نظر من یکی از علل دلسردی حزب الله عزیز در مقابل مفاسد اجتماعی همین است. این مسئله در غیر روحانی هم هست ولی چون یک طلبه هستم قسمت روحانی اش را گفتم و یک غیر روحانی وکیل یاوزیر قسمت های دیگرش را بگوید. این اساس است دیروز سختی های مبارزه با مردم تقسیم می شد و مردم گرم مبارزه بی امان می شدند ولی امروز امتیازهای حکومت با مردم تقسیم نمی شود. لذا حزب الله حساسیت و دلگرمی سابق را ندارد البته بحث بر سر حزب اللهی ای که اعتقادش محکم نیست که او با خدایش و امامش پیمان بسته است که تا همیشه در مقابل سختی ها و فریب ها بایستد و هرگز قدمی کوتاه نیاید. از طرف دیگر حرفهای ملایم بعضی از مسئولین نظام در برابر غرب بخصوص آمریکا و سرمایه داران زالوصفت زمینه را برای مؤمنینی که در فراز و نشیب انقلاب دنبال امام و نظام بودند مهیا می سازد تا مورد طمع دشمن قرار گیرند. رادیو های بیگانه با بزرگ کردن ملایمت ها جو حاکم بر نظام را به گونه ای ترسیم می کنند که گویی نظام و فرزندان امام از خط و روش امام جدا شده اند و راه دیگری را می پیمایند. پرخاش روزنامه هابه یکدیگر، افشا گری بدون تحقیق، حمله به مسئولین مورد اعتماد مردم به جو عدم اعتماد مردم دامن می زند. اعمال برخی از مسئولین از قبیل نشستن با سرمایه داران فراری درآمریکا که با این سخن امام که روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنها سر آشتی نداشته و نخواهد داشت و دفاع تبلیغی سراسری از این حرکت نادرست از حمله چیزهایی است که حزب اللهی را دلسرد می کند. عدم هماهنگی با بعضی از مواضع رهبری که در زمان امام هم اتفاق می افتاد و عدم مبارزه تبلیغی سراسری و یا حتی موردی موجب می شود که عده ای از فرزندان انقلاب در حوزه ها و دانشگاهها و محافل سیاسی معتقد شوند که این عدم هماهنگی خود سیاست مورد قبولی است که به امام در زمان امام صدمه می زد و به رهبری معظم در این زمان. اینها همه و همه مورد سؤال حزب الله است و این کم خطری نیست. اثرهای این موضع گیری ها و رفت و آمد های بی حساب در دانشگاهها و حوزه ها کارخانه ها و کوچه و بازار بخصوص محافل سیاسی بازتاب گسترده ای دارد که ممکن است در دراز مدت زیانهای غیر قابل جبران به دنبال داشته باشد. باید کاملاً توجه داشت که برای رسیدن به رفاه اقتصادی شکست سیاسی و اعتقادی نخوریم که در مقایسه با آن رفاه، در سایر زمینه ها ضرر بیشتری عایدمان شود .من صرفاً به یکی دو مورد روشن اشاره کردم و خواستم بگویم همه چیز را به گردن آمریکا انداختن و همه ضعف ها را به پای فاکتور خارجی نوشتن و درزیر چتر این این شعارها از عیوب خود غافل بودن ساده لوحانه است.

امروز همه ما موظفیم سیاستهای اقتصادی دولت را پشتیبانی بکنیم و دفاع از دولت وظیفه اصلی شرعی همه است ولی صرف این که طرحی از طرف چند اقتصاددان تهیه شده و تنی چند از کسانی که مسائل اقتصادی را می فهمند آنرا تأیید کرده اند، نباید موجب شود تا آخر بر آن پافشاری کنیم. ما باید از جنگ و طرح های کارشناسان جنگی و نتیجه جنگ این تجربه و درس را بیاموزیم که باید کارشناسان دولت حتماً برای طرح های خود زمان درنظر بگیرند و با شجاعت و صراحت با مردم حرف بزنند و بگویند که تا فلان زمان نتیجه این سیاست اقتصادی چیست که در صورت عدم موفقیت فوراً فکر اصلاحی کرد والا کار به جایی می رسد که یک مرتبه متوجه می شویم که هیچ راهی جز تسلیم در برابر مشکلات نداریم. نتیجه این که با وضع اقتصادی مردم و تجمل گرایی روحانیان مبارزه و عدم کار فرهنگی درست و موضع گیری های بعضی از مسئولین ملایمت های بی مورد دیگر نباید توقع داشته باشیم همان شور و حال اول انقلاب باقی باشد و مردم درمقابل تنش های سیاسی و فرهنگی سر از پا نشناسند و وارد عرصه کار زار مبارزه با مفاسد اجتماعی و میادین مبارزاتی شوند.

حاج سید احمد خمینی