سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسلام ناب

با جاری صلابت اعصار(3)

13) امیر المؤمنین علیه السلام گناهکاران را به توبه فرا می‌خواند، و اصرار نداشت که هر طور شده آنان رسوا شوند، اجراى حد، در اسلام، دربارة بعضى گناهان، براى پاک شدن خود شخصى است که گناهى بزرگ مرتکب گشته است، نیز پاک شدن فضاى زندگى و جامعه، از آثار بد گناه و امواج مضرّى که گناه منتشر می‌کند، با وجود این امور، روزى مردى نزد امیرالمؤمنین‌ علیه السلام آمد و گفت: من زنا کرده‌ام، یعنى حد زنا را بر من جارى کن. حضرت سؤالاتى از او کرد که شاید جوابى بدهد که حد از او برداشته شود. و سرانجام که پس از چندین بار مراجعه و اقرار او اجراى حد لازم شد، خشمگین شد و فرمود: چرا این مرد در خانه خود و نزد خداى خود توبه نکرد، و آمد نزد ما اقرار کرد. «فواللّه لتوبته فى ما بینه و بین الله، افضل من إقامتى علیه الحدّ ــ؛ به خدا سوگند، اگر او بین خود و خداى خود توبه کرده بود، (براى پاک شدنش و آمرزیده شدنش) خیلى بهتر بود از این که من حدّ خداى را بر او جارى کنم…»21

14) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «مبادا حکومت اسلامی، همیشه براى اجراى عدالت به میان طبقات ضعیف برود، و اموال آنان را بگیرد. و زیر فشار قرارشان دهد، تا از حکومت ببرند و مأیوس شوند»22

15) امیر المؤمنین‌ علیه السلام می‌فرمود: «عالمان و آگاهان جامعه، در برابر محرومیّت محرومان بی‌پناه، و قدرت مالى و نفوذ ثروتمندان که موجب همه گونه برخوردارى آنان می‌شود، در نزد خدا مسئولند»23

16) امیر‌المؤمنین علیه السلام ، روزى کارگرى مسیحى را دید که از کار افتاده بود و گدایى می‌کرد، این وضع را ضدّ جامعه و حکومت اسلامى دانست، که کسى از روى نیاز دست گدایى به سوى مردم دراز کند، فرمود: «از بیت المال براى او حقوق ماهانه معین کنند»24

17) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «فقط اجراى عدالت (و پایمال کردن زندگى طبقاتى و معیشت اشرافى) است که دین و احکام دین را زنده نگاه می‌دارد.25 (پس اگر حاکمیتى نام دین بر خود بگذارد، و عدالت معیشتى و قضائى و اجتماعى را اجرا نکند، دین را پایمال کرده است، و مردم را از دین برّانده است).

آیا این سخن درست نیست. آیا باید یک عدّه انسان بیچاره و زحمتکش مملکت را اداره کنند، و کارهاى سخت، و مرز دارى و ایجاد امنیّت و کشته دادن را بر عهده بگیرند، تا اندکى رفاه پرست سرمایه دوست خدانشناس ـ‌خود و نزدیکانشان‌ـ هر گونه می‌خواهند زندگى کنند، و در سفرها و سفره‌ها، قارون را بفراموشانند. نه، اینها خواب است و خیال، و دوام ندارد. مردم هوشیارتر از اینند که این جنایات بیسابقه را ـ آنهم به نام دین و امیر‌المؤمنین علیه السلام ـ تحمل کنند. به قول خود امیر المؤمنین‌ علیه السلام : «الحیفُ یدعوا إلى السیف» 26

18) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «من قدرتمندان را خوار و ناتوان می‌کنم، تا حق ضعیفان را از حلقوم آنان بیرون کشم، و ضعیفان جامعه را چنان قدرت می‌دهم، که بتوانند به همة حقوق خویش برسند»27

19) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «شبها بروید و نیاز مردمان نیازمند را ـ‌حتى آنان که در خوابند‌ـ بر آورده سازید»28

20) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «اگر حکومت، اسلامى باشد، به احدى ظلم نمی‌شود، حتى غیر مسلمان؛ و زندگى هیچ‌کس با محرومیّت و کمبود نمی‌گذرد، حتى غیر مسلمان»29

21) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «اشخاص سازشکار، اشخاص فساد پذیر (و ضعیف النّفس و دنیا دوست)، و اشخاصى که بخواهند به خود و نزدیکانشان چیزى برسد، هیچ‌گاه نمی‌توانند حکومت اسلامى تشکیل دهند، و مطابق رضاى خدا جامعه را اداره کنند»30

22) امیر‌المؤمنین علیه السلام ، در مورد زنى که خلیفة ثانى دستور داده بود او را رجم کنند به خلیفه گفت: «او را ترسانده‌ای»، گفت: «آری» فرمود: «أو ما سمعت رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم یقول: لا حدّ لمعترف بعد بلاء، إنّه من قیّدت، او حبست، او تهدّدت، فلا إقرار له ــ؛ آیا از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نشنیدى که فرمود: هر کس پس از دستگیرى به گناهى اعتراف کند حد بر او جارى نمی‌شود. همانا هر کس دستگیر شود، یا زندانى گردد، یا مورد تهدید قرار گیرد و اقرارى کند، اقرارش هیچ ارزش قضایى ندارد». خلیفه آن زن را آزاد کرد. بعد گفت: زنان عالم عاجزند که فرزندى مانند على بن ابیطالب بزایند. لولا على لهلک عمر ــ؛ اگر على نبود، عمر بیچاره بود31

23) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «بدترین توشه‌اى که انسان براى آخرت خود بفرستد، ظلم و تجاوز به حقوق مردم است» (در معامله و بازار، در خرید و فروش، در قضاوت، در فکر و فرهنگ…)32

24) امیر‌المؤمنین علیه السلام ، شهر کوفه را به هفت بخش تقسیم کرده بود. و قسمت همة مردم را از بیت المال به طور مساوى می‌داد. یک بار که اجناسى به بیت المال رسیده بود، و آنها را به هفت قسمت ـ‌براى هفت بخش کوفه‌ـ تقسیم کرد، یک گرده نان زیاد آمد، آن را نیز هفت لقمه کرد، و بر سر سهم هر محلّه‌ای، یک لقمه گذارد33

عالمان متعهّد نباید بگذارند، این خدا و سیره و عمل اولیاى خدا فراموش شود، تا جوانان سرخورده از عملکردها، دوباره رو به سوى دین بیاورند.

25) امیر‌المؤمنین علیه السلام ، منطق قرآن کریم را، منطق مساوات می‌دانست. روزى شمارى از مهاجرین و انصار نزد او آمدند، و از خدمات خودشان به اسلام (چاپ و بخش اعلامیه، کمک به زندانیان سیاسى دورة طاغوت ـ مثلاً) سخن گفتند، و طالب پست‌هاى کلیدى و امتیازات مالى شدند! على علیه السلام فرمود:‌«این مال، مال خدا است، و شما همه بندگان خدایید. و من در کتاب خدا نظر کردم، و ندیدم که کسى را بر کسى امتیازى داده باشد»34

26) امیر‌المؤمنین علیه السلام ، به کارگزاران حکومت اسلامى می‌نوشت (آیین نامه):

أدِقُّوا أقلامَکم و قاربوا بین سطورکم واحذَفُوا من فضولکم، و اقصدوا قصد المعانی، و إیّاکم و الإکثار، فإنّ أموالَ المسلمین لا تحتمل الإضرار35

قلم‌هاى خود را ریز سر کنید، خطها را نزدیک به هم بنویسید. حرف زیادى ننویسید . فقط سعى کنید مقصود را (با کم‌ترین عبارت) برسانید. مبادا در مصرف ذرّه‌اى زیاده روى کنید، زیرا (اموال دولتى)، اموال مسلمانان (اموال عمومى و اموال جامعه، و یتیمان و محرومان و زمینگیران و از کارماندگان و بیوه زنان، و بیماران بی‌پزشک و دارو، و…) است. و هیچ کس نمی‌تواند و حق ندارد (سرسوزنى) به اموال عمومى زیان برساند.

یا امیر‌المؤمنین علیه السلام ! با این که تو خود می‌دانى که اکنون با اموال عمومى (و آنچه متعلق به دور افتاده‌ترین روستایى شکسته بال اسیر صحرا و خاک است، تا محروم‌ترین انسان شهرى) چگونه معامله می‌شود، و چگونه بر ضدّ نصّ قرآن «دولة بین الاغنیاء»(حشر، 59/7)، در دست شمارى توانگر جلاد می‌گردد … و خرج‌هاى طاغوتی، و سفرها و سفره‌ها، چپاولگرى چپاولگران جوان بی‌عقل و بى دین ـ در حاشیه‌هاى امن و در هر لباس ـ، و سود خواریها، و تعطیل کردن کارخانه‌ها و بیکار کردن دهها و دهها خانوارِ سر به بالین خشت نهاده و به بخور و نمیر ساخته، براى وارد کردن جنس تولیدى از خارج و به جیب زدن پول‌هاى کلان، و… و… و… که همة اینها ناتوان یا خداى ناخواسته خائن بودن مدیران را نشان می‌دهد.

یا امیر‌المؤمنین علیه السلام ، آیا شما فکر می‌کنید، خدا ما را می‌آمرزد، که باز اسم شما را بر خود می‌نهیم، و سال و ماه خود را به آن متبرّک می‌کنیم، و کسانى که باید به این «تسمیه» بیندیشند و اوضاع خود و جامعه را دگرگون کنند، سر سوزنى به این امر نمی‌اندیشند.

یا امیر‌المؤمنین علیه السلام ، از خداى متعال بخواه که ما را از دست نفوذیها، دزدان جلاد اقتصادی، نفس مال دوست و شهوت پرست، نجات دهد.

یا امیر المؤمنین‌ علیه السلام ، بر آبروى حقایق تعالیم قرآن، و سنّت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و تعالیم آفتابسان شما نیفزودیم، از خدا بخواه که بیش از این آبروى دین ابدى خدا را نبریم!

27) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «راه حق و عدالت را بپیمایید، توده‌ها را ناراضى نکنید، و اشراف بى تعهّد و امتیاز طلب و سرمایه داران را از دور خود دور کنید»‌36

28) امیر‌المؤمنین علیه السلام می‌فرمود: «براى قضاوت، بهترین و با فضیلت‌ترین قاضیان را انتخاب کنید، که نه رشوه می‌گیرند، و نه هیچ رأیى بر آنان تحمیل می‌شود»37