لبه تیغ _ حیدر رحیم پور
گروهی مدام بر گونه راست انقلاب سیلی می زنند و گروهی بر گونه چپ آن! و به جای افزودن خون در رگهای انقلاب در پی آنند تا گونه های انقلابی چنین زیبا را با سیلی سرخ دارند. اینها بودند که من مطرود طرفین و منزوی گشته بودم و دیری مرکبم به سیاهی خونم و قلمم به سرشکستگی صاحبان انقلاب و کاغذهایم به سفیدی موی سر جوانان انقلاب می ماند. تا فرشتگانی از حوزه و دانشگاه به سراغم آمدند که چرا نمی نویسی؟ روزنامه نداریم، شبنامه می نویسیم؛ پول نداریم کتابهایمان را می فروشیم و در تمدنی که بودجه های فرهنگی آن همچو سیلابهای جهان سومی به جای آنکه بیافریند، خراب می کند و خاکهای کشور را با مردمش به دریاها می ریزد و در جوی ناجور و با دشمنانی از همه جور، همراه با اخم تلخ بزرگان و فرهنگی که مخارج دینی هم خرج صبحانه های پر خرج و جشن و سور و چراغانی وسیاحت و زیارت می شود، با دست خالی اما همت بلند، ابتدا «نامه ای به پیشگاه تاریخ» را که بیانگر اقتصاد انقلاب براندازمان است، نشر دادند و در دامان فقرشان به رایگان در چهارگوشه کشور توزیع کردند و حتی برای وزارت ارشاد هم که مدام پول قیچی می کند فرستادند و ستایش خدا را که نامه کار خودش را کرد و شما حرکت را هر لحظه روشنتر می بینید و پس از آن «تکرار تاریخ» را که برای جن زدگان امروز هم دعای خوبی است، با حسن سلیقه ای که دارند درج کردند، اما چون به اجبار بهاء یک شیشه کوکا را بر آن نهادند و توزیع نشریات کشور هم به دست سرویسی است که کاه را کوه و کوه را کاه می سازد و می تواند هر نوشته و روزنامه ای را که نپسندد، بایکوت و نفروشد، با وجود مشتاقان بسیار، امکان نشر نامه را ندارند و سوزناکتر از همه مجبورند طعن و لعن مرغابی صفتانی را هم که در لحظه خطر سر به زیر آب فرو می برند یا حیوانات انسان نمایی را که برای فریب مردم بر سر دو پا راه می روند نیز بشنوند. با همه اینها مدام می سرایند «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» و امروز فریاد برمی آورند:
آهای بر کرسی پریدگان چپی و راستی و آدمهای یک چشمی و نیم تنه، که انقلابی به این پر محتوایی را هم یک چشمی می نگرید: هوشیار که هر سکوتی علامت رضا نیست از آرامش پیش از طوفان بترسید و از آنچه در لحظه و در جهانی پر سکوت بر سر آریا مهر و شاه سلطان حسین و جناب عثمان آمد عبرت بگیرید که آسمان سخت تیره گشته و ابر ولایت می غرد.
چشمان مست و خمار خود را بگشایید و دهانهای پرحرف و بی تعهد خود را ببندید که بیش از آنچه باور دارید، درماندگان تحصیل کرده و زنان جوان تنها و بچه های خیابانی اشک فقر می ریزند و عرش خدا می لرزد.
اما شما پیشینیان عقب افتاده که با لباس دین حکومت کردید و چنین زمینه ای را فراهم ساختید و هنوز هم شعار دینی می دهید، عزیزان! نقدهای مردم را به سود خود و زیان رقیب نگیرید. این ثمره مدیریتهای شما بوده که امت هر لحظه به شکلی که دشمن نفهمد و دوست دریابد، گاه تلخ و عصبی و گاه با خنده ای شیرین و گاه با لبخندی تمسخرآمیز، زشتی مدیریتهای گذشته را اعلان می دارد و شگفت اینکه شمایان از آن همه اخم و غمزه و ارشاد هیچ سهمی نمی برید، گویا هنرمند نبودید و بر جایگاه سیاست و بالاترین مقام هنر پریده بودید که به پاسخ آن همه هنرنمایی های امت، مدام شکلک در می آوردید و چه شکلکهای منحط و زشت و بیحال و مرده و سردی!!
با آنکه هیچ طوفانی پیش از وزیدن آن همه پیام برای زمینیان نفرستاده بود، گویا شمایان از امم سلف دیر باورتر و یا کند ذهن ترید. آری ساختاری که می بینید بر پایه شفته هایی است که شمایان ریخته اید و آشکارتر اینکه همه جا التقاط، فرزند نامشروع ارتجاع بوده و می باشد و خواهد بود، چه آنکه زمینگیر شود کفر بر او می جهد.
و باز می خروشند آهای دین مستان دین نشناس و آهای فکلی گشنه هایی که با پیروزی انقلاب، چند سانتی سبیلهای خود را پایین کشیده و ریش بزی ساخته و در سایه مردان سیاست نشناس یا سکوتهای مصلحت آمیز، اینک شاهان بی تاج و تخت مقتدری گشته اید، هوشیار که دین شناسان به سبیل و ریش فریب نمی خورند، پایان کارتان را در نظر بگیرید.
و شما فرنگی مسلکان و انتلکتوئلهای بی مایه که دین ناسخ و ادیان منسوخ را به یکدیگر قیاس می کنید و سنتهای همیشه پرطراوت دین آخرالزمان را هم چیزهای زیر خاکی می پندارید، در بینش خود تجدید نظر کنید که عقب مانده اید.
و شما کافران مقدس نما که مقدس مآبانه طالب تعطیل حکومت دینی و احکام الهی می باشید و می گویید حرمت قرآن را نگه دارید و آنرا هم چون عکس علی مولای متقیان بر لب طاقچه های قصرها بگذارید و حکومت کشورهای اسلامی را هم به غیر مسلمانان بسپارید و همگان به ناله و اشک و گریه بپردازید، بسیار خوب چنین فرهنگی روای خودتان و عقاید سخیف هر گروه روای خودش باد، بفرمایید مبارزه با دزدان و سارقان بیت المال و رانت خواران تولید برانداز، با کدامین تمدن و کدامین فلسفه رشید سازگار نیست؟!! چرا در این امر «صم بکم عمی» گشته و پا به پای ولی امر نمی تازید و بلکه در پس پرده مخالفت هم می کنید؟ نکند اگر قضایا بازتر شود، دست شمایان هم در کار باشد؟ چرا بایکوت این امر مهم و پرداختن به شعارهای بی معنی و انحرافی و سرگرم سازی مردم به حرفهای توخالی و شعارهای غیر ضروری؟
و اما شما نیمه جانهای انقلاب که مدام می سرایید «ما اهل کوفه نیستیم» چرا اکنون که دو سال است رهبری چپیه پوشیده و سالها را سال علوی نامیده و در بیابان تنهایی تکیه بر شمشیر غربت زده است و به هزار زبان «هل من ناصر ینصرنی» می گوید، تندروهای شما مدام به آتش فتنه های چپ و راست دامن می زنند و بر نفاق می افزایند و روزنامه هایتان به توپ تو خالی فوتبال، از تشریح ارزشها و ارشاد و ترغیب و تبلیغ مردم بیشتر می پردازند؟ چرا روزنامه های شمایان که آن همه خواستار نوشته های ما بودند، اینک نامه های ما را نشر نمی دهند؟ به نظر شما هنوز هم فصل سرگرمی مردم با توپهای توخالی و جیغهای سبز و بنفش به سر نرسیده! نمی ترسید فردا با جیغی سرخ و توپی پر به سراغمان بیایند؟ تا کی می توانید روشنفکران بی فکر را با جیغ بنفش و مقلدان اسلام نشناس را با جیغهای سبز فصلی سرگرم و افکار مردم را تخدیر سازید؟
به نظر شما هنوز هم فصل آن نرسیده که خود برای ساختن ایرانی در خور انقلابمان و اسلامی در خور مذهبمان آستین را بالا بزنیم؟ به نظر شمایان مصلحان این انقلاب هم باید 28 مردادی باشند و مدیرانشان آمریکایی و بیانگر فقهمان، معتزله های بیسواد جدید و مقلدان پروتستانها و یا فقهای متورع اسلام شناس؟! و یا به انتظار امام زمانی نشسته اید که از فتنه ها گریزان است؟ اگر ولی ا... الاعظم تشریف فرما شوند و بفرمایند چرا همین که نایبی از ما، کمر همت برای مبارزه با زر و زور و تزویر بر بست، شمایان این همه سکوت سیاه و طفره و جیغ سبز و بنفش! به پاسخ حضرتش چه دارید؟ چرا دانشگاه با آنهمه ادعا و اهل منبر با اینهمه حسین حسین و انجمنی ها با اینهمه مهدی بیا مهدی بیا، در اینباره زبان بسته اند؟ چرا وزیران و استانداران و فرمانداران و مدیران و دیگر جیره خواران مردم در اینباره چنین سکوت کرده اند؟ آیا مجلس اصلاحات چنین سکوتی را صلاح می داند یا قضیه را استصوابی می پندارد؟
نمایندگان ولی فقیه چرا؟ آیا آنان در این امر نمایندگی ندارند؟ عجیب است؛ اهل محراب و جماعت و جمعه چرا چنین ساکت نشسته اند؟ مگر شمایان هم نماینده و جیره خوار دولتها می باشید و به امر سیاستها سخن می گویید؟!
آقایان ائمه جمعه و جماعت، گویا وقت آن رسیده است خدمتتان معروض دارم، عزیزان محترم، سوگند به خدا که مردم برای شنیدن سخنان همیشه تکراری و یکنواخت و گزارشات روزنامه های هفته گذشته به صف جماعت نمی نشینند؛ اکثر فهمیده بخاطر رونق مساجد و اقلیت ناخودآگاه به امید شنیدن یک کلمه از حرفهایی که جاهای دیگر نمی شنوند، به مسجد می آیند و چیز بدرد بخوری از شما نمی شنوند! و به زبانی گویاتر، سروران بدانید با انکه امت می داند که خیری در شما نیست، و جز به تکرار مکررات نمی پردازید، فقط به خاطر انقلاب و رونق مساجد وقت خود را مبذول می دارند. چرا شمایان که اهل جهاد و اجتهاد و امت پیامبری می باشید که می فرماید هر که دو روزش برابر، مغبون؛ اکنون که 23 سال از انقلاب می گذرد، حتی حرفهای اول انقلاب را هم نمی زنید!! حتماً امت همیشه باید همانقدر بداند که سیاستها می خواهند؟ این همه مسامحه و رکود چرا؟ با این همه تجربه هنوز هم نمی دانید که ارتجاع همیشه در خواب می میرد و روشنفکران غربزده همیشه در دستی جارو دارند و مومنان را می روبند و در دست دیگر آفتابه و به امید وصال خود را تمیز و جلوی یار بیگانه را آبپاشی و جارو می کنند و اگر می دانید، این همه سکوت سیاه چرا؟ و چرا پس از پیروزی هم خموش وسلطان زده اید؟ چرا در این امر حیاتی همه با هم یک صدا به پاسخ «هل من ناصر ینصرنی» امام انقلاب لبیک نمی گویید؟!! مگر نمی دانید «یدا... مع الجماعه» اما تو ای ولی خدا، بر هیچکس دل نبند که خداوند چون مصلحی را به هنگامه تلخی می فرستد، فرمان می دهد که فقط به پروردگار مردم تکیه کن «قل اعوذ برب الناس» و ای مردم و ایها الناس فقر درماندگان را به ستوه آورده و فتنه های اقتصادی آبرویی برای اسلام نگذاشته و رانت خواری کمر انقلاب را خمیده و دیگر نای ماندن برای منطق ما و حال ماندن برای امت مستضعف نمانده است. همه شمایان که مرفه و بی درد نیستید! آری بپاخیزید که تنها شمایان امید امام و می توانید رهبری را یاری کنید، بپا خیزید که رانت خواران گوشت و پوست عدالت و جان انقلاب شما را خورده اند، اجازه ندهید استخوانش را بجوند که بر کرسی پریدگان، منتظر الحقوقند و کم کار و پرحرف و پر ادعا.
وای خدا پرستان به غیرت آیید که بت پرستان جزایر مسخره ژاپن را از زیر خاکستر اتم بیرون کشیدند و با پرداخت یک دنیا غرامت به یانکیها، کشور گیشا و تریاک را بزرگترین صنعتگر و سرمایه دار جهان و خار چشم طاغوت آمریکا و غرب متکبر ساخته اند. لفاظی و پر حرفی و جدالهای صد تا یک غاز و سالی هزاران سمینار و میزگرد و میز دراز و سفره های درازتر و سفرهای مسخره به دور دنیا دیگر بس است. شما را به دل پر درد قائم آل محمد و به خون مردان هزار و چهارصد سال جهاد و اجتهاد قسم می دهم نگذارید کشور امام زمان و قاره بهشت گونه ایران زمین، دگر بار با این جنجالها و جنگهای منحرف ساز چپ و راست، قبرستان واردات جهان و سرزمین گیشا و تریاک گردد و مردمش زمین گیر شوند، التماس می کنم.
و سخنی کوتاه با قوه مقننه و مجریه؛ سروران کاری نکنید که در هنگام بزرگترین اصلاحات یعنی مبارزه با مفسدان فرهنگی و اقتصادی و فتنه های رانت خواری، مردم شمایان را اصلاح طلب ندانند. شجاعت به خرج دهید که حیف شماست، خاطیان، شجاعانه به خطای خود اعتراف و توبه کنند و به صف مردم بر گردند مصلحان، سخت به قطع عضو فاسد و جراحی گروه بپردازند که ریشه فتنه ها از دوران گذشته است و سخن بشنوید که تجربه مردی سخن می گوید و اینک که پس از ماهها، نوشته تجدید چاپ می گردد، سخنان و استعفای حضرت ایت ا...طاهری، حقایقی را که نوشته ایم آشکارتر می سازد.
و سخنم با حضرت آیت ا... شاهرودی مالک اشتر این میدان؛
سرورم به یاد آورید روزی را که عرض کردم با دادگستریی که طول پرونده های آن به درازای عمری می رسد و قاضی اش می تواند شیئی هفتاد میلیون تومانی را پنجاه هزار تومان به رقم آورد تا حکم باطلش تجدید نظر نگردد و قاضی تجدید نظرش طرفی را دعوت نکند و بنویسد او مرده است، نمی توان کاری کرد و اینک در تجدید چاپ، محکمتر سخن می گویم؛ عزیزم، اصولاً با دادگستری مصوبه نمی توان به عدالت پرداخت. زیرا خوبان این دادگستری بر پایه مذهب معتزله و روش غرب حکم صادر می کنند و در اجرای چنین احکامی از اشاعره هم متعبدتر و متعصب ترند و ناپاکان آن، دادگستری را بساط کسب و کار ساخته و در مغازه هایی که سرقفلی آنان به میلیونها تومان می رسد، به کسب و کار پرداخته اند، نتیجه این می شود که اول می گیرند و محاکمه می کنند و به زندان می افکنند و سپس کار را به کارشناسان می سپارند و ما ادریک ماالکار شناس و ماالوکیل و در یک کلام آنکه مخطئه نباشد و از خطا برنگردد و پای بند مذهب عدل و اختیار نیست، به حق نمی رسد و حضرتتان فرمودید ما در همین دادگستری هم در حد لازم برای امور مهمه و استنباط حکم ا...و اجرایی قاطع بر پایه مذهبمان قضات شایسته ای داریم. اینک که دیری از آن گفتگو می گذرد، از شما می پرسم آیا در لحظه ای که اولین مجرم را با آن همه مدارک آشکار و اعترافات گرفتید، باور می کردید که باطن پرونده پس از چند ماه به جای حکم قاضی، به وسیله کارشناسان مختومه و به امضای قاضی برسد؟! و عموم پچ پچ کنند که گویا تهدید آقای کروبی که فرمودند من نمی خواستم آن آقا را افشا سازم، ولی کاری کردند که مجبورم ساختند، به ثمر نشسته است. بسیار خوب، اکنون که حضرتتان در فضایی بدو دشمنان بسیار با قضات خوبتان شروع به کار فرموده اید، این گوی و این میدان و این شما و این مردم منتظر، بگردید تا مردم هم بگردند، تا ببینیم خرابیها از ناحیه حکم و حکام بوده است یا مردمی چنین نازنین.
تقاضایی هم از حضرتتان دارم، شما که برای احقاق حقوق دولتها از مردم به همه ادارات دولتی نمایندگی های جلادانه ای داده اید، بیایید برای یک بار در مبارزه با رانت خواران هم به صاحبان انقلاب، نمایندگی دست دومی لطف فرمایید و از حوزه و دانشگاه و بازار بخواهید نمایندگانی را برای نظارت بر این امر معرفی کنند. زیرا در کشوری که روزنامه ای قانونی می نویسد فلانی جهت پیشگیری از اتهامات بعدی، دارایی خود را پیش از اشتغال جدید، 25 میلیارد تومان اعلام کرده یعنی ثروتی که در حکومت گذشته فقط منحصر به خاندان سلطنت بوده است، جامعه متلاطم می گردد و آنگاه که روزنامه دیگری همه چیز را تکذیب می کند، تکذیبش جامعه را از قوانین و رسانه ها مایوس می سازد.
حضرت آیت ا... محض خدا بیایید برای یکبار میزگردی حقیقی بسازید و محاکمه دو روزنامه نگار را در میزگرد تلویزیونی به عهده مردم بگذارید، زیرا محاکمات گنگ و نمایشی و وکلای تسخیری، مردم را به ستوه آورده است، چه، در اسلام علی بزرگترین خیانت اینست که مردم نفهمند که علی مظلوم است یا معاویه و به همین لطافتها بود که نامه را لبه تیغ نام نهاده اند. و بر این باورند که حضرتتان پا بر لبه تیغ و پل صراطی که می شناسید، نهاده اید. و لاحول ولا قوه الا بالله.
آهای بر کرسی پریدگان چپی و راستی و آدمهای یک چشمی و نیم تنه، که انقلابی به این پر محتوایی را هم یک چشمی می نگرید: هوشیار که هر سکوتی علامت رضا نیست از آرامش پیش از طوفان بترسید و از آنچه در لحظه و در جهانی پر سکوت بر سر آریا مهر و شاه سلطان حسین و جناب عثمان آمد عبرت بگیرید که آسمان سخت تیره گشته و ابر ولایت می غرد.
چشمان مست و خمار خود را بگشایید و دهانهای پرحرف و بی تعهد خود را ببندید که بیش از آنچه باور دارید، درماندگان تحصیل کرده و زنان جوان تنها و بچه های خیابانی اشک فقر می ریزند و عرش خدا می لرزد.
اما شما پیشینیان عقب افتاده که با لباس دین حکومت کردید و چنین زمینه ای را فراهم ساختید و هنوز هم شعار دینی می دهید، عزیزان! نقدهای مردم را به سود خود و زیان رقیب نگیرید. این ثمره مدیریتهای شما بوده که امت هر لحظه به شکلی که دشمن نفهمد و دوست دریابد، گاه تلخ و عصبی و گاه با خنده ای شیرین و گاه با لبخندی تمسخرآمیز، زشتی مدیریتهای گذشته را اعلان می دارد و شگفت اینکه شمایان از آن همه اخم و غمزه و ارشاد هیچ سهمی نمی برید، گویا هنرمند نبودید و بر جایگاه سیاست و بالاترین مقام هنر پریده بودید که به پاسخ آن همه هنرنمایی های امت، مدام شکلک در می آوردید و چه شکلکهای منحط و زشت و بیحال و مرده و سردی!!
با آنکه هیچ طوفانی پیش از وزیدن آن همه پیام برای زمینیان نفرستاده بود، گویا شمایان از امم سلف دیر باورتر و یا کند ذهن ترید. آری ساختاری که می بینید بر پایه شفته هایی است که شمایان ریخته اید و آشکارتر اینکه همه جا التقاط، فرزند نامشروع ارتجاع بوده و می باشد و خواهد بود، چه آنکه زمینگیر شود کفر بر او می جهد.
و باز می خروشند آهای دین مستان دین نشناس و آهای فکلی گشنه هایی که با پیروزی انقلاب، چند سانتی سبیلهای خود را پایین کشیده و ریش بزی ساخته و در سایه مردان سیاست نشناس یا سکوتهای مصلحت آمیز، اینک شاهان بی تاج و تخت مقتدری گشته اید، هوشیار که دین شناسان به سبیل و ریش فریب نمی خورند، پایان کارتان را در نظر بگیرید.
و شما فرنگی مسلکان و انتلکتوئلهای بی مایه که دین ناسخ و ادیان منسوخ را به یکدیگر قیاس می کنید و سنتهای همیشه پرطراوت دین آخرالزمان را هم چیزهای زیر خاکی می پندارید، در بینش خود تجدید نظر کنید که عقب مانده اید.
و شما کافران مقدس نما که مقدس مآبانه طالب تعطیل حکومت دینی و احکام الهی می باشید و می گویید حرمت قرآن را نگه دارید و آنرا هم چون عکس علی مولای متقیان بر لب طاقچه های قصرها بگذارید و حکومت کشورهای اسلامی را هم به غیر مسلمانان بسپارید و همگان به ناله و اشک و گریه بپردازید، بسیار خوب چنین فرهنگی روای خودتان و عقاید سخیف هر گروه روای خودش باد، بفرمایید مبارزه با دزدان و سارقان بیت المال و رانت خواران تولید برانداز، با کدامین تمدن و کدامین فلسفه رشید سازگار نیست؟!! چرا در این امر «صم بکم عمی» گشته و پا به پای ولی امر نمی تازید و بلکه در پس پرده مخالفت هم می کنید؟ نکند اگر قضایا بازتر شود، دست شمایان هم در کار باشد؟ چرا بایکوت این امر مهم و پرداختن به شعارهای بی معنی و انحرافی و سرگرم سازی مردم به حرفهای توخالی و شعارهای غیر ضروری؟
و اما شما نیمه جانهای انقلاب که مدام می سرایید «ما اهل کوفه نیستیم» چرا اکنون که دو سال است رهبری چپیه پوشیده و سالها را سال علوی نامیده و در بیابان تنهایی تکیه بر شمشیر غربت زده است و به هزار زبان «هل من ناصر ینصرنی» می گوید، تندروهای شما مدام به آتش فتنه های چپ و راست دامن می زنند و بر نفاق می افزایند و روزنامه هایتان به توپ تو خالی فوتبال، از تشریح ارزشها و ارشاد و ترغیب و تبلیغ مردم بیشتر می پردازند؟ چرا روزنامه های شمایان که آن همه خواستار نوشته های ما بودند، اینک نامه های ما را نشر نمی دهند؟ به نظر شما هنوز هم فصل سرگرمی مردم با توپهای توخالی و جیغهای سبز و بنفش به سر نرسیده! نمی ترسید فردا با جیغی سرخ و توپی پر به سراغمان بیایند؟ تا کی می توانید روشنفکران بی فکر را با جیغ بنفش و مقلدان اسلام نشناس را با جیغهای سبز فصلی سرگرم و افکار مردم را تخدیر سازید؟
به نظر شما هنوز هم فصل آن نرسیده که خود برای ساختن ایرانی در خور انقلابمان و اسلامی در خور مذهبمان آستین را بالا بزنیم؟ به نظر شمایان مصلحان این انقلاب هم باید 28 مردادی باشند و مدیرانشان آمریکایی و بیانگر فقهمان، معتزله های بیسواد جدید و مقلدان پروتستانها و یا فقهای متورع اسلام شناس؟! و یا به انتظار امام زمانی نشسته اید که از فتنه ها گریزان است؟ اگر ولی ا... الاعظم تشریف فرما شوند و بفرمایند چرا همین که نایبی از ما، کمر همت برای مبارزه با زر و زور و تزویر بر بست، شمایان این همه سکوت سیاه و طفره و جیغ سبز و بنفش! به پاسخ حضرتش چه دارید؟ چرا دانشگاه با آنهمه ادعا و اهل منبر با اینهمه حسین حسین و انجمنی ها با اینهمه مهدی بیا مهدی بیا، در اینباره زبان بسته اند؟ چرا وزیران و استانداران و فرمانداران و مدیران و دیگر جیره خواران مردم در اینباره چنین سکوت کرده اند؟ آیا مجلس اصلاحات چنین سکوتی را صلاح می داند یا قضیه را استصوابی می پندارد؟
نمایندگان ولی فقیه چرا؟ آیا آنان در این امر نمایندگی ندارند؟ عجیب است؛ اهل محراب و جماعت و جمعه چرا چنین ساکت نشسته اند؟ مگر شمایان هم نماینده و جیره خوار دولتها می باشید و به امر سیاستها سخن می گویید؟!
آقایان ائمه جمعه و جماعت، گویا وقت آن رسیده است خدمتتان معروض دارم، عزیزان محترم، سوگند به خدا که مردم برای شنیدن سخنان همیشه تکراری و یکنواخت و گزارشات روزنامه های هفته گذشته به صف جماعت نمی نشینند؛ اکثر فهمیده بخاطر رونق مساجد و اقلیت ناخودآگاه به امید شنیدن یک کلمه از حرفهایی که جاهای دیگر نمی شنوند، به مسجد می آیند و چیز بدرد بخوری از شما نمی شنوند! و به زبانی گویاتر، سروران بدانید با انکه امت می داند که خیری در شما نیست، و جز به تکرار مکررات نمی پردازید، فقط به خاطر انقلاب و رونق مساجد وقت خود را مبذول می دارند. چرا شمایان که اهل جهاد و اجتهاد و امت پیامبری می باشید که می فرماید هر که دو روزش برابر، مغبون؛ اکنون که 23 سال از انقلاب می گذرد، حتی حرفهای اول انقلاب را هم نمی زنید!! حتماً امت همیشه باید همانقدر بداند که سیاستها می خواهند؟ این همه مسامحه و رکود چرا؟ با این همه تجربه هنوز هم نمی دانید که ارتجاع همیشه در خواب می میرد و روشنفکران غربزده همیشه در دستی جارو دارند و مومنان را می روبند و در دست دیگر آفتابه و به امید وصال خود را تمیز و جلوی یار بیگانه را آبپاشی و جارو می کنند و اگر می دانید، این همه سکوت سیاه چرا؟ و چرا پس از پیروزی هم خموش وسلطان زده اید؟ چرا در این امر حیاتی همه با هم یک صدا به پاسخ «هل من ناصر ینصرنی» امام انقلاب لبیک نمی گویید؟!! مگر نمی دانید «یدا... مع الجماعه» اما تو ای ولی خدا، بر هیچکس دل نبند که خداوند چون مصلحی را به هنگامه تلخی می فرستد، فرمان می دهد که فقط به پروردگار مردم تکیه کن «قل اعوذ برب الناس» و ای مردم و ایها الناس فقر درماندگان را به ستوه آورده و فتنه های اقتصادی آبرویی برای اسلام نگذاشته و رانت خواری کمر انقلاب را خمیده و دیگر نای ماندن برای منطق ما و حال ماندن برای امت مستضعف نمانده است. همه شمایان که مرفه و بی درد نیستید! آری بپاخیزید که تنها شمایان امید امام و می توانید رهبری را یاری کنید، بپا خیزید که رانت خواران گوشت و پوست عدالت و جان انقلاب شما را خورده اند، اجازه ندهید استخوانش را بجوند که بر کرسی پریدگان، منتظر الحقوقند و کم کار و پرحرف و پر ادعا.
وای خدا پرستان به غیرت آیید که بت پرستان جزایر مسخره ژاپن را از زیر خاکستر اتم بیرون کشیدند و با پرداخت یک دنیا غرامت به یانکیها، کشور گیشا و تریاک را بزرگترین صنعتگر و سرمایه دار جهان و خار چشم طاغوت آمریکا و غرب متکبر ساخته اند. لفاظی و پر حرفی و جدالهای صد تا یک غاز و سالی هزاران سمینار و میزگرد و میز دراز و سفره های درازتر و سفرهای مسخره به دور دنیا دیگر بس است. شما را به دل پر درد قائم آل محمد و به خون مردان هزار و چهارصد سال جهاد و اجتهاد قسم می دهم نگذارید کشور امام زمان و قاره بهشت گونه ایران زمین، دگر بار با این جنجالها و جنگهای منحرف ساز چپ و راست، قبرستان واردات جهان و سرزمین گیشا و تریاک گردد و مردمش زمین گیر شوند، التماس می کنم.
و سخنی کوتاه با قوه مقننه و مجریه؛ سروران کاری نکنید که در هنگام بزرگترین اصلاحات یعنی مبارزه با مفسدان فرهنگی و اقتصادی و فتنه های رانت خواری، مردم شمایان را اصلاح طلب ندانند. شجاعت به خرج دهید که حیف شماست، خاطیان، شجاعانه به خطای خود اعتراف و توبه کنند و به صف مردم بر گردند مصلحان، سخت به قطع عضو فاسد و جراحی گروه بپردازند که ریشه فتنه ها از دوران گذشته است و سخن بشنوید که تجربه مردی سخن می گوید و اینک که پس از ماهها، نوشته تجدید چاپ می گردد، سخنان و استعفای حضرت ایت ا...طاهری، حقایقی را که نوشته ایم آشکارتر می سازد.
و سخنم با حضرت آیت ا... شاهرودی مالک اشتر این میدان؛
سرورم به یاد آورید روزی را که عرض کردم با دادگستریی که طول پرونده های آن به درازای عمری می رسد و قاضی اش می تواند شیئی هفتاد میلیون تومانی را پنجاه هزار تومان به رقم آورد تا حکم باطلش تجدید نظر نگردد و قاضی تجدید نظرش طرفی را دعوت نکند و بنویسد او مرده است، نمی توان کاری کرد و اینک در تجدید چاپ، محکمتر سخن می گویم؛ عزیزم، اصولاً با دادگستری مصوبه نمی توان به عدالت پرداخت. زیرا خوبان این دادگستری بر پایه مذهب معتزله و روش غرب حکم صادر می کنند و در اجرای چنین احکامی از اشاعره هم متعبدتر و متعصب ترند و ناپاکان آن، دادگستری را بساط کسب و کار ساخته و در مغازه هایی که سرقفلی آنان به میلیونها تومان می رسد، به کسب و کار پرداخته اند، نتیجه این می شود که اول می گیرند و محاکمه می کنند و به زندان می افکنند و سپس کار را به کارشناسان می سپارند و ما ادریک ماالکار شناس و ماالوکیل و در یک کلام آنکه مخطئه نباشد و از خطا برنگردد و پای بند مذهب عدل و اختیار نیست، به حق نمی رسد و حضرتتان فرمودید ما در همین دادگستری هم در حد لازم برای امور مهمه و استنباط حکم ا...و اجرایی قاطع بر پایه مذهبمان قضات شایسته ای داریم. اینک که دیری از آن گفتگو می گذرد، از شما می پرسم آیا در لحظه ای که اولین مجرم را با آن همه مدارک آشکار و اعترافات گرفتید، باور می کردید که باطن پرونده پس از چند ماه به جای حکم قاضی، به وسیله کارشناسان مختومه و به امضای قاضی برسد؟! و عموم پچ پچ کنند که گویا تهدید آقای کروبی که فرمودند من نمی خواستم آن آقا را افشا سازم، ولی کاری کردند که مجبورم ساختند، به ثمر نشسته است. بسیار خوب، اکنون که حضرتتان در فضایی بدو دشمنان بسیار با قضات خوبتان شروع به کار فرموده اید، این گوی و این میدان و این شما و این مردم منتظر، بگردید تا مردم هم بگردند، تا ببینیم خرابیها از ناحیه حکم و حکام بوده است یا مردمی چنین نازنین.
تقاضایی هم از حضرتتان دارم، شما که برای احقاق حقوق دولتها از مردم به همه ادارات دولتی نمایندگی های جلادانه ای داده اید، بیایید برای یک بار در مبارزه با رانت خواران هم به صاحبان انقلاب، نمایندگی دست دومی لطف فرمایید و از حوزه و دانشگاه و بازار بخواهید نمایندگانی را برای نظارت بر این امر معرفی کنند. زیرا در کشوری که روزنامه ای قانونی می نویسد فلانی جهت پیشگیری از اتهامات بعدی، دارایی خود را پیش از اشتغال جدید، 25 میلیارد تومان اعلام کرده یعنی ثروتی که در حکومت گذشته فقط منحصر به خاندان سلطنت بوده است، جامعه متلاطم می گردد و آنگاه که روزنامه دیگری همه چیز را تکذیب می کند، تکذیبش جامعه را از قوانین و رسانه ها مایوس می سازد.
حضرت آیت ا... محض خدا بیایید برای یکبار میزگردی حقیقی بسازید و محاکمه دو روزنامه نگار را در میزگرد تلویزیونی به عهده مردم بگذارید، زیرا محاکمات گنگ و نمایشی و وکلای تسخیری، مردم را به ستوه آورده است، چه، در اسلام علی بزرگترین خیانت اینست که مردم نفهمند که علی مظلوم است یا معاویه و به همین لطافتها بود که نامه را لبه تیغ نام نهاده اند. و بر این باورند که حضرتتان پا بر لبه تیغ و پل صراطی که می شناسید، نهاده اید. و لاحول ولا قوه الا بالله.