همسایه- چشم بد نرسد- صاحب زراست
چون صاحب زراست ، یقینا ابودز است
کم کم به دست مرده دلان غصب می شود
باغی که در تصرف گل های پرپراست
چون وچرا مکن که دراین کشتزار وهم
هر کس که چون نکرد و چرا کرد بهتر است
صبح از مزار خط شکنان زنده می شود
شاعر هنوز در شکن زلف دلبراست
ای برده هرچه بوده ! چه داری که پس دهی ؟
اصلا بیا و فرض کن امروز محشر است
گفتید لب ببند ،که با هم برادریم
من یوسفم ، که است که با من برادر است ؟
ما دل به رهنمایی این ها نبسته ایم
پایی اگر دراز کنی ،جاده رهبراست
با سنگ ها بگو که چه اندیشه می کنند؟
حتی بدون بال ، کبوتر کبوتر است