رهبری که صدها رمان خوانده است
برگرفته از کتاب "کتاب و کتابخوانی در آئینه رهنمودهای مقام معظم رهبری" |
برگرفته از کتاب "کتاب و کتابخوانی در آئینه رهنمودهای مقام معظم رهبری" |
اشتباه
شاعری قبلهنما را گم کرد
سجده بر
مردم کرد!
آرامش
شاعری
وام گرفت
شعرش آرام گرفت!
سرقت
شاعری
آینهای را دزدید
روی آیینه مسروقه نوشت:
بیدلی در همه احوال خدا با او بود!
براعت استهلال
تاجری
مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا
فاتحه بر قرآن خواند!
رابطه
شاعری ضربت خورد
تاجری شعر شناس
در ته حجره خود
شربت خورد !
ذوق
شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد
و اقدامی کرد!
جابجایی
نانوائی ز قضا شاعر شد
شاعری را غم نان
کاسب کرد!
ترحم
شاعری خرما را
با خدا قافیه کرد
تاجران رحم به حالش کردند
ناقدان شاعر سالش کردند!
طبق معمول
شاعری پول نداشت
ناصحانش گفتند:«لا اقل حال بده!»
طبق معمول نداشت !
سرعت چاپ
شاعری بیل به دست
در ستیزی ابدی
با خودش می جنگید
زخم می خورد و به رسم فقرا خون می داد!
کند ذهنی که به تندی قلمش می چرخید
هر کتابی می ساخت ـ بر سر چاپ نمی کرد درنگـ
تیز بیرون می داد!
مرحوم سید حسن حسینی ـ کتاب نوشداروی طرح ژنریک
گفتاری از رهبر انقلاب پیرامون عدالت : | |
هنر یک شیوه بیان است ، یک شیوه ادا کردن است . === این شیوه بیان از هر تبیین دیگر رساتر ، دقیقتر ، نافذتر و ماندگارتر است . دقت در هر یک از این چند تعبیری که عرض کردم به رساتر بودن ، دقیق تر بودن ، نافذتر بودن و ماندگارتر بودن ، در فهم معنای هنر کمک می کند . أی بسا که یک گزارش غیر هنری ، گرچه عملی و تحقیقی و دقیق ، خاصیت ارائه هنری را نداشته باشد . بارها گفتهام که هر پیامی ، هر دعوتی ، هر انقلابی ، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود و فرقی هم بین پیامهای حق و باطل نیست .
پیام انقلاب باید به زبان شعر و هنر که اصیلترین و خالصترین و گیرترین زبانهاست ، منتقل شود . انقلاب در قالب هنر و ادبیات آسانتر و صادقانهتر از هر قالب دیگری قابل صدور است .
هنر اسلامی آن چیزی است که در آن عنصر سازندهأی از اندیشه اسلامی وجود داشته باشد … یعنی در قالب هنری آن ، نه فقط در محتوی ، چیزی از اسلام و اندیشه اسلامی وجود داشته باشد این می شود هنر اسلامی … بروید دنبال اینکه بتوانید ==== هنر اسلامی را پیدا کنید .
کار هنر با محتوی پایان نمییابد ، قالب نیز ارزش بسیار دارد . ظرف نازیبا ، مظروف زیبا را زشت جلوه می دهد ، برای ساخته ظرف زیبا در عرصه هنر تنها استعداد کافی نیست ، آموزش هم ضرورت دارد . هنرمندانی که قدرت آموزش اصول هنری را در خود می بینند باید به یادی جوانان بشتابند .
٭ عزیزان ، توجه داشته باشید هنری که امروز به نام هنر اسلامی و هنر انقلابی ارائه میشود ، آبروی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامیست ، لذا باید هم از لحاظ تکنیک هم از لحاظ محتوی ، همواره در منتهای قوت باشد … ما امیدوار هستیم که آن اوج و جهش را بعد از چند سال بدست بیاوریم … باید محتوای هنر و قالب هنر هر دو با هم و به موازات هم ترقی و پیشرفت داشته باشد .
٭ هنر امروز ایران هنر ( مقاومت ) است ، نه هنر ( تسلیم و سازش ) . اینگونه هنر ، شرط اصلی آگاهی و زمان شناسی و نیز شجاعت و گستاخی در برابر تهاجم وحشیانهأی است که در آن از همهی ابزارها برای سرکوبی و به ذلت کشانیدن ملت ما استفاده میشود .
٭ باید به کاری همه جانبه و خستگی ناپذیر در زمینهی اموزش و پرورش هنری پرداخته شود و مسئولان و دست اندرکاران امور فرهنگ و هنر در دولت جمهوری اسلامی همهی امکانات لازم را برای این رویش و پرورش در اختیار هنرمندان و هنر پژوهان بگذارند .
٭ ما باید قرص و محکم مواضع خودمان را بگوییم که :
أی نویسنده ! فیلمساز ! نمایشنامه نویس 1 تو اگر واقعا میخواهی برای این انقلاب و با مردم باشی ، ایدئولوژی این مردم را بفهم و با این ایدئولوژی حرکت کن و شاعر مردمی و هنرمند مردمی باش . اما اینکه تو بخواهی در بر عاج خودت بنشینی و منزوی میشوی ، و چون این حکومت ، حکومتی مردمیست وقتی از مردم جدا شدی از همه جا منززوی و بیگانه خواهی شد .
ای به امید کسان خفته! ز خود یاد آرید
تشنه کامان غنیمت! ز احد یاد آرید
سربه سر بادیه بازار هیاهو شدهاست
سنگ گور شهدا سنگ ترازو شده است
گرچه مرحب سپر انداخته، خیبر باقی است
بت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است
ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشت نهنگ است که ساحل دیدیم
ره دراز است، سبکتر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه بخوابیم، ای قوم!
نه بنوشیم از این رود، که زهرآلود است
غوطه باید زد و بگذشت که پل فرسودهاست
وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما میخ شود
وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما
وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما
خیمه بگذار وبرو ،بادیه توفان جوش است
کوه،آتش به جگر دارد اگر خاموش است
فتنه میبارد وسنگین،ز در ودیوارش
هر که این خفت ،سیلاب کند بیدارش
میرویم امروز با صاعقه همپای سفر
گرد بادیم و زسر تا به قدم ،پای سفر
گزیده ادبیات معاصر – محمد کاظم کاظمی
و قد ترون عهود الله منقوضه فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم اباءکم تفزعون و ذمه رسول الله مخفوره محفوره و العمی و البکم و الزمنی فی المدائن مهمله لا ترحمون و لا فی منزلتکم تعملون و لا من عمل فیها تعینون و بالادهان والمصانعه عند الظلمه تامنون.
با چشمان خود میبینید تعهداتی که در برابر پیامبر انجام گرفته مورد بیاعتنایی است. نابینایان و کران و لالان و زمینگیران ناتوان در همه شهرها بیسرپناه ماندهاند و کسی به آنها ترحم نمیکند. شما نه مطابق شان و منزلتتان عمل میکنید و نه به کسی که در این راه میکوشد کمک میکنید و در عوض با چابلوسی و با سازش با ستمکاران خود را ایمن می سازید.
در آستانه بیست و ششمین سالگرد انقلاب روح خدا خمینی کبیر و در یادبود کسانی که همه، فریادهای یاللمسلمین آنها را یا نشنیدیم و یا نشنیده گرفتیم، در خانه خدا جمع شدهایم تا آغاز مبارزه با فقر و تکاثر، بزرگترین دشمنان انقلاب اسلامی را اعلام کنیم؛ مبارزهای که درنگ و اهمال در پیگیری آن قطعا به شکست انقلاب و جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. متاسفانه امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که با حسرت به دوران طلایی سالهای نخستین پس از انقلاب چشم میدوزیم و بر مزار فرهنگی که با رفتن رجائیها به خاک سپرده شد، دست میگذاریم و اشک حسرت میریزیم و تاسفبارتر از آن، این که در مقابل عدهای که با قیافههای حقبهجانب بر مزار این فرهنگ فریادهای مستانه میکشند و میراث عملی مدیران علوی صدر انقلاب را ریشخند میکنند ساکت ماندهایم؛
ساکت ماندهایم تا خود را مدیران حکومت اسلامی بخوانند و قیافه بگیرند و در سال پاسخگویی بیلان کارهای چنددهصفحه ای بدهند تا دست آخر ناکارآمدی حکومت اسلامی را که دشمنان اسلام و انقلاب در حرف ادعا میکنند، در عمل اثبات کنند؛
ساکت ماندهایم تا هر آنچه میخواهند بر سر خلق خدا بیاورند و فقط خدایی را بنده باشند که از آنها در قیامت جز درباره نماز و روزه سؤال نمیکند؛
ساکت ماندهایم تا با بیتالمال مسلمین کاخهای شاهانه برای محل کار و زندگی خود بسازند و سوار بر مرکبهای آهنینِ راهوار، مسابقه رفاه راه بیاندازند و در همان کاخها و در میانه همان مسابقهها نماز جماعت هم بخوانند و عین خیالشان هم نباشد که عدهای که بخشی از صندوق ذخیره ارزی و بقیه بیتالمال از آنِ آنهاست در خیابان میمیرند و صدها برابر این عده در خانههایشان به زندگی مصیبتزده و عذابآور خود ادامه میدهند.
نتیجه این همه سکوت این بوده که واژه «مستضعفین» در قاموس آقایان به «دهکهای پایین درآمدی» و «قشر آسیبپذیر» تبدیل شده تا به تبع آن، نامی از «مستکبرین» به میان نیاید و به تبع این، اصلا به ذهن کسی خطور نکند که «این مستکبرین چه کسانی هستند؟»
و آخرین نتیجه این سکوت این بوده که بیعدالتیها و ظلمها را نهادینه کنند و برتر از دین خدا از این بیعدالتی نهادینه شده، پاسداری کنند و در پاسخ هر که از کتاب خدا و سیره اولیایش برایشان حجت و دلیل بیاورد، کتابچه قانون را بر سر نیزه کنند و بگویند «حسبنا قانوننا!»
بر فرض که قانون وظیفه مشخصی بر دوش مسؤولین نگذاشته باشد، اما آیا مسؤولین حکومت اسلامی مسلمان نیستند و نشنیدهاند که «من سمع منادیا ینادی یاللمسلمین و لم یجبه فلیس بمسلم».
اگر عدالت، عدالت واقعی و ملموس و نه سخن گفتن از عدالت، آرزو و آرمان و هدف برنامهریزیها باشد، پس باید هر پدیده ضدعدالتی مورد سؤال قرار گیرد. از آن میانند:
ـ مسابقهی رفاه میان مسؤولان
ـ بیاعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامهریزان
ـ ثروتهای سر برآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند
ـ هزینه کردن اموال عمومی در اقدامهای بدون اولویت و به طریق اولی در کارهای تشریفاتی
امروز اینجا در خانهی خدا جمع شدهایم تا به مدیران ارشد و غیرارشد دستگاههای دولتی و غیردولتی و حکومتی و غیرحکومتی اعلام کنیم؛ موضوع کارتنخوابها از نخستین پدیدههای ضدعدالتی است که مورد سؤال قرار گرفت. در این ماجرا مقامات مسؤول تحت فشار رسانهای و فشار افکار عمومی به میدان آمدند و تحرکی از خودشان نشان دادند اما این به هیچ وجه کافی نیست. تلاش برای یافتن و رفع تکتک بیعدالتیهای ریز و درشت باید ملکه ذهن همه مسؤولان شود تا قبل از آنکه در موارد مشابه و غیرمشابه نتایجی اینچنین فاجعهامیز و اسفناک حاصل شود، برای حل مشکل اقدام کنند.
همچنین به مدیرانی که از اقدام دانشجویان قدردانی کردند و در واکنش به مرگ کارتنخوابها ابراز تاسف کردند و سر تکان دادند فرمودهی رئیس مذهب شیعه را یادآوری میکنیم که: «ان الناس ماافتقروا و لااحتاجو و لاجاعوا و لاعروا الا بذنوب الاغنیا: مردمان فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نمیشوند مگر بر اثر گناه توانگران.» حال آنها خود کلاههای خود را قاضی کنند که آیا از توانگران هستند یا نه.
بر مبنای گفته حضرت امام(ره) که فرمود: هیچ کاخی ساخته نمیشود مگر آنکه در کنار آن کوخی ساخته شده باشد یادآوری میکنیم که خونبهای خیابانخوابهایی را که در چند شب گذشته جان باختند بر ذمه صاحبمنصبانی میدانیم که بودجههای سازمانهای تحت مدیریت خود را در امور بیاولویت هزینه کرده و میکنند.
اما آنچه در یک هفتهی گذشته گذشت:
دانشجویان عضو جنبش عدالتخواه، پنج شب از شش شب گذشته را در برابر سازمانهای مذکور در مصوبهی شورای عالی اداری در سال 78 به صبح رساندند. دستگاههای مذکور در این مصوبه را میتوانیم به سه گروه تقسیم و دربارهی عملکرد آنها اظهار نظر کنیم:
دیشب معاون وزیر رفاه در گفتگوی تلفنی با یکی از اعضای جنبش عدالتخواه دانشجویی تصریح کرد که نیروی انتظامی اعلام کرده است که خیابانخوابهایی که در خیابانها قابل رؤیت بودهاند جمعآوری شدهاند. این در حالیست که سه نفر از اعضای جنبش عدالتخواه دانشجویی در گشتی چهار ساعته با یک دستگاه خودرو از ساعت 12:30 تا 4:30 بامداد امروز یکشنبه تنها در یکی دو منطقه تهران توانستند 24 کارتنخواب پیدا کنند که متاسفانه در میان آنها هم سالمند بالای 60 سال وجود داشت هم زن و هم معلول.
باز هم مسؤولین وزارت رفاه گفته بودند که در صورت رؤیت مواردی اینچنینی مراتب را با شمارههای 110 یا 137 اعلام کنید تا بلافاصله نیروی انتظامی و یا شهرداری برای جمعآوری آنها اقدام کنند. در موارد یافت شده دیشب پنج مرتبه با این شماره تلفنها تماس حاصل شد و در یکی از موارد پس از دو ساعت انتظار هیچکس برای جمعآوری آنها اقدام نکرد. موارد دیگری هم که با قید فوریت به اطلاع 110 رسید نیز با برخوردی مشابه مواجه شد.
بگفته معاون وزیر رفاه، شهرداری هنوز تعدادی از مراکزی را که باید برای نگهداری موقت خیابانخوابها تهیه و تجهیز میکرد، تحویل نداده، اما به گفته همین مسؤول دیشب 150 ظرفیت خالی در مراکز فعلی نگهداری خیابانخوابها وجود داشته است. متاسفانه با وجود این 150 ظرفیت خالی، در یک محدوده کوچک از شهر، 24 کارتنخواب تا صبح بر خود لرزیدهاند. این نمونهگیری آماری به وضوح نشان میدهد که شهرداری و نیروی انتظامی حتی در جمعآوری کارتنخوابها هم دچار مشکل هستند و هنوز حلقه اول ساماندهی کارتنخوابها که جمعآوری آنهاست، بطور کامل اجرا نمیشود. اگر شهرداری تهران و نیروی انتظامی قادر به انجام وظایف خود نیستند اعلام کنند تا هم برای کارتنخوابها و هم برای مسؤولین این دو نهاد فکری کنیم.
مسؤولین وزارت رفاه هم اعلام کنند که برای نظارت بر عملکرد نهادهای مسؤول و تحت فشار قراردادن آنها برای انجام وظایف محوله چه کردهاند. این مسؤولین توجه داشته باشند که مشکل، تا کنون نه در اثر عدم وجود ستاد یا خلا قانونی و یا کمبود بودجه و امکانات بوده است، بلکه نهادهای مسؤول به وظایف خود «عمل» نمیکردهاند و راهحل نیز طبیعتا نظارت جدی برای اجرایی شدن وظایف محوله است.
نکته قابل توجه دیگری که در گشت دانشجویی دیشب ملاحظه شد این بود که تعداد قابل توجهی از خیابانخوابها در گفتگو با دانشجویان ضمن شکایت از برخوردهای قبلی در مراکز نگهداری موقت، تصریح میکردند درصورتی که قرار باشد همان برخوردها تکرار شود ترجیح میدهند در خیابان بخوابند.
جنبش عدالتخواه دانشجویی اعلام میکند در مورد این مسئله خاص، پیگیر اقدامات جدید برای ساماندهی خیابانخوابها، بوده و در صورت مشاهده هرگونه اهمال که نشانههایی از آن در تحقیق شب گذشته مشاهده شد، با حداکثر توان خود موضوع را پیگیری خواهد کرد. طبیعی است سازمانهای مسؤول درصورت ادامه این روند نباید از برخوردهای بعدی و تغییر لحن و روشهای دانشجویان برای ادامه پیگیری این جریان گلایهمند شوند.
تجربه یک هفته گذشته نشان داد، میشود مسوولان را حتی در ساعت یک و دو نیمه شب استیضاح کرد و از آنها پاسخ خواست و میشود خیلی از کارها را خیلی زودتر انجام داد و متاسفانه به علت آنکه مسؤولان عادت کردهاند فقط صدای مسؤولان بالاتر از خود را بشنوند، از کنار کارهایی که وظیفه آنهاست بیتوجه میگذرند.
از رسانههایی هم که برای حل مشکل کارتنخوابها، خیابانخوابی جنبش عدالتخواه را پوشش خبری دادند تشکر و اکیدا از آنها تقاضا میکنیم موضوع را تا رسیدن به یک راهحل همیشگی پیگیری کنند.
در پایان بار دیگر اعلام میکنیم هیچ فقیری در جامعه فقیر نمیشود مگر آنکه در جایی ثروتهایی از راههای غیرشرعی و حتی غیرقانونی انباشته میشوند و تصور مبارزه با فقر بدون مبارزه با تکاثر و ثروتاندوزی خیال باطلی بیش نیست.
|
و کسی گفت ؛ لب از لا و نعم باید بست
چشم بر کیسه ارباب کرم باید بست
گفت: شک نیست که در راه خدا مب بخشند
پاره نانی از این سفره به ما می بخشند
پا نداریم، به پا تا به طمع بیهوده است
بی زمینیم، به حقا به طمع بیهوده است
جنگ و دعوا که نداریم، همین ما رابس
سه کلوخ از همة سهم زمین ما را بس
××××××
گفت راوی همه گُل بوده و گِل می گویند
حق همین است که ارباب دهل می گویند
گفت دیدم شب توفان چه خطرها کردند
جنگ ها را چه دلیرانه تماشا کردند
آنچنانی که نیابد به زبان، می خوردند
شب توفان همه چون شیر ژیان می خوردند
آفرین باد بر این دادرسان، راوی گفت
چشم بد دور از اینگونه کسان، راوی گفت
چشم بد دور، خداوند نگهداردشان
در عزای زن و فرزند نگه داردشان
هر که تنها شد از این جاده، پی غولان رفت
هر که رهتوشه جدا کرد به ترکستان رفت
نان مفت آمده ننگ دهن است، ای مردم!
این روایت سندش خون من است ای مردم!
هفت خوان هر که در این دور و زمان خواهد خورد
هفت پیمانه منت پی آن خواهد خورد
هفت رنگ آن که در این برهه بدل خواهد کرد
هفت تعظیم به هفتاد دغل خواهد کرد
ما نمی خواهیم نان در گرو جان بخشند
جوز پوچی که کریمانه به طفلان بخشند
سیب دندان زده با هر که رسد بذل کنند
روغن ریخته را نذر ابوالفضل کنند
نیم خورده است، از این کوزه نخواهم نوشید
آب، حق است، به دریوزه نخواهم نوشید
آن که با کاسه پس خورده نشد شا منم
و درختی که تبر خورد و نیفتاد منم
خشم دندان شکن صخره سخت از من بود
میوه گر سهم کسان بود، درخت از من بود
گزیده ادبیات معاصر ـ محمد کاظم کاظمی
|
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از همان «تصمیم کبری» ابر دلگیر
یا سیل می بارد و یا باران ندارد
بابا انار و سیب و نان را می نویسد؛
حتی برای خواندنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هاست
هی می نویسد این ندارد،آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران می آید
این انتظار خیسمان پایان ندارد
ایمان! برادر ! گوش کن . . . نقطه سر خط . . .
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
غلامعلی شکوهیان ـ گزیده شعردانشجویی